ملت ایران این روزها خود را برای برگزاری مراسم سومین سالگرد مردی آماده میکند که نه تنها در زمان حیاتش که پس از آن نیز راهنما و الگویی ماندگار برای عبور از مشکلات کشور است. مردی که با همقطارانش واژگانی جدید را برای بشریت باز تعریف کردند که توجه مردم و مسئولان به آن میتواند مولفه ای مهم باشد برای رفع کاستی های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی کرد و مقابله با تهدیداتی که از بیرون علیه کشور طراحی و اجرا میشود.
اری این روزها نه تنها ملت بزرگ ایران بلکه در بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مردم بیشماری آماده برگزاری مراسم سومین سالگرد شهادت سردار دلها سردار سپهد شهید قاسم سلیمانی میشوند. مردی که در کنار بزرگانی همچون ابومهدی المهندس، شهید همدانی و... واژه اصیل و ماندار جان فدا را معنا کردند. حقیقتی که آنها معنا کردند را در این جمله می توان بیان داشت و آن اینکه مجاهدان و فرماندهان، شهادت را برای امت نمیخواهند! شهادت یک پروژهی شخصی است. این افراد برای امت خیر، زندگی شیرین، خوشبختی در دنیا و آخرت، عزت، کرامت، قدرت، بازدارندگی و زندگی در نعمتهای پاک و حلال خداوند را میخواهند اما پروژهشان در سطح شخصی، شهادت است. آنها کسانی هستند که جان می دهند تا به دیگران جان ببخشند نه آنکه برای چند روز بیشتر نفع دنیا بردن دیگران را فدای خویش کنند.
در کنار آنچه ذکر شد این سوال همچنان مطرح است که دیدگاه حاج قاسم چه ویژگیهایی داشته است که به یک مکتب جهانی مبدل شده است و مسلمان و غیر مسلمان امروز بر پیروی و ادامه راه وی تاکید میکنند؟ نگاهی به کارنامه و سیره شهید سلیمانی بیانگر نکات و درسهای بسیاری است که در تشریح آنها میتوان کتابها و مقالات بسیار به نگارش در آورد اما شاید یکی از مهمترین ویژگیها را در دیدگاه وی در انجام کارها میتوان مشاهده کرد.
کلید واژه ای که سردار دلها هنگام امداد رسانی به مناطق سیلزده و زلزلهزده و یا حمایت از محرومان و حتی در نبرد با دشمن و تروریسم به کار میبردند و آن واژه « بیایید» به جای« بروید» بود. آنچه در میان بسیاری از سیاستمداران، مدیران و حتی نظامیهای ارشد در جهان مشاهده میشود آن است که کلید واژه آنها بروید است یعنی اینکه خود در عقب میدان میایستند و از دیگران میخواهند که به میدان روند و مشکلات را حل کنند حال آنکه مرام سردار مغایر با این تفکر بود.
در دیدگاه سلیمانی که خود را همواره یک سرباز میدانست نه یک فرمانده، ابتدا باید خود در میان حاضر میشد و بعد از دیگران میخواست که به همراه وی راهی میدان شوند. سردار در میان سیل زدگان حاضر میشد و دیگران را به امدادرسانی هدایت میکرد در میدان جنگ با تروریسم در عراق و سوریه خود بر بلندای میدان نبرد قرار میگرفت در میان آتش و خمپاره، آنگاه نیروها را به میدان نبرد دعوت و هدایت میکرد. به عبارتی دیگر در مرام سلیمانی جان میدهند برای جان بخشیدن به دیگران و خود را فدا میکنند برای زندگی بخشیدن به دیگران. این مرام است که موجب میشود تا ارکان جبهه مقاومت از تیپ فاطمیون و زینبیون گرفته تا حشدالشعبی عراق و حزب الله لبنان، ارتش سوریه، مقاومت فلسطین و یمن و... مانند دانههای یک تسبیح در کنار هم گام به گام سردار قرار گیرند و افتخارشان در کنار حاج قاسم بودن باشد.
آری آنچه امروز نیاز کشور برای رفع مشکلات است، الگو گیری از مرام سردار دلهاست و آن کلید واژه در میدان بودن است. ملت ایران نشان داده است که همواره در صحنه حضور دارد و با حضور مسئولان در میدان با انرژی دو چندان برای مقابله با مشکلات گام بر میدارند. ملت ایران با بدرقه میلیونی سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد که مرد میدان است و قدرشناس آنانی است که جان دادند برای جان بخشیدن به دیگران و در میدان بودند پیش از آنکه دیگران به میدان برسند.
نویسنده: قاسم غفوری
اری این روزها نه تنها ملت بزرگ ایران بلکه در بسیاری از کشورهای منطقهای و فرامنطقهای مردم بیشماری آماده برگزاری مراسم سومین سالگرد شهادت سردار دلها سردار سپهد شهید قاسم سلیمانی میشوند. مردی که در کنار بزرگانی همچون ابومهدی المهندس، شهید همدانی و... واژه اصیل و ماندار جان فدا را معنا کردند. حقیقتی که آنها معنا کردند را در این جمله می توان بیان داشت و آن اینکه مجاهدان و فرماندهان، شهادت را برای امت نمیخواهند! شهادت یک پروژهی شخصی است. این افراد برای امت خیر، زندگی شیرین، خوشبختی در دنیا و آخرت، عزت، کرامت، قدرت، بازدارندگی و زندگی در نعمتهای پاک و حلال خداوند را میخواهند اما پروژهشان در سطح شخصی، شهادت است. آنها کسانی هستند که جان می دهند تا به دیگران جان ببخشند نه آنکه برای چند روز بیشتر نفع دنیا بردن دیگران را فدای خویش کنند.
در کنار آنچه ذکر شد این سوال همچنان مطرح است که دیدگاه حاج قاسم چه ویژگیهایی داشته است که به یک مکتب جهانی مبدل شده است و مسلمان و غیر مسلمان امروز بر پیروی و ادامه راه وی تاکید میکنند؟ نگاهی به کارنامه و سیره شهید سلیمانی بیانگر نکات و درسهای بسیاری است که در تشریح آنها میتوان کتابها و مقالات بسیار به نگارش در آورد اما شاید یکی از مهمترین ویژگیها را در دیدگاه وی در انجام کارها میتوان مشاهده کرد.
کلید واژه ای که سردار دلها هنگام امداد رسانی به مناطق سیلزده و زلزلهزده و یا حمایت از محرومان و حتی در نبرد با دشمن و تروریسم به کار میبردند و آن واژه « بیایید» به جای« بروید» بود. آنچه در میان بسیاری از سیاستمداران، مدیران و حتی نظامیهای ارشد در جهان مشاهده میشود آن است که کلید واژه آنها بروید است یعنی اینکه خود در عقب میدان میایستند و از دیگران میخواهند که به میدان روند و مشکلات را حل کنند حال آنکه مرام سردار مغایر با این تفکر بود.
در دیدگاه سلیمانی که خود را همواره یک سرباز میدانست نه یک فرمانده، ابتدا باید خود در میان حاضر میشد و بعد از دیگران میخواست که به همراه وی راهی میدان شوند. سردار در میان سیل زدگان حاضر میشد و دیگران را به امدادرسانی هدایت میکرد در میدان جنگ با تروریسم در عراق و سوریه خود بر بلندای میدان نبرد قرار میگرفت در میان آتش و خمپاره، آنگاه نیروها را به میدان نبرد دعوت و هدایت میکرد. به عبارتی دیگر در مرام سلیمانی جان میدهند برای جان بخشیدن به دیگران و خود را فدا میکنند برای زندگی بخشیدن به دیگران. این مرام است که موجب میشود تا ارکان جبهه مقاومت از تیپ فاطمیون و زینبیون گرفته تا حشدالشعبی عراق و حزب الله لبنان، ارتش سوریه، مقاومت فلسطین و یمن و... مانند دانههای یک تسبیح در کنار هم گام به گام سردار قرار گیرند و افتخارشان در کنار حاج قاسم بودن باشد.
آری آنچه امروز نیاز کشور برای رفع مشکلات است، الگو گیری از مرام سردار دلهاست و آن کلید واژه در میدان بودن است. ملت ایران نشان داده است که همواره در صحنه حضور دارد و با حضور مسئولان در میدان با انرژی دو چندان برای مقابله با مشکلات گام بر میدارند. ملت ایران با بدرقه میلیونی سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی نشان داد که مرد میدان است و قدرشناس آنانی است که جان دادند برای جان بخشیدن به دیگران و در میدان بودند پیش از آنکه دیگران به میدان برسند.
نویسنده: قاسم غفوری